کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم!

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم!

ملالی نیست و ما شادیم

چند روز پیش بود که عینکم شکست...مجبور بودم باز از لنز استفاده کنم گویی که مثل هر هزاران بار قبلِ بعد از استفاده صبح که بیدار می شوم پلک هایم از شدت عفونت به هم چسبیده اند و تو دانشجوی بدبخت بی امکانات مثل فرانکی مک کورت داستان "خاکسترهای آنجلا" باید با چای و گوش پاک کن چشمهای سرخت را از پشت پرده ی لجن بیرون بکشی و بروی برای ارائه ی سمینار!

وقتی با هزار بدبختی با سردرد و سوزش چشم و آبریزش فراوان و دیر سر کلاس رسیدم..استاد باهوش و ذکاوت با لبخند تند و تیزی فرمود :به به شما مهمان کلاس ما هستید! من که فکر می کردم بازی دیگری برای تفریح و سر کار گذاشتنی لوس است گفتم بله..امروز مهمان شمایم. درس  شروع شد تا وقت سمینار من برسد...در میانه استاد خیلی جدی نام مرا برای پاسخ به سوالی صدا کرد..و من گفتم ایشون هنوز نیومدن ولی من می تونم جواب بدم! که ناگهان ایشون خیلی نگران شدن که ای وای!! این خانم امروز سمینارشو باید ارائه کنه! مردم چه بی مسئولیتند!! یکی زنگ بزنه ببینه این کجا مونده!!! که بلاخره دوستان هم کلاسی با قهقه اعلام فرمودند که این که میبینی خودشه..فقط خودشو خوردن هسته شو تف کردن!!

عصر که با همان سر و وضع به خانه ی یکی از دوستانمان که پزشک است جهت معاینه مجانی که تازه کنارش میوه و چای هم میدهد و نازت را هم می کشند رفته بودم...پسر بچه ی 4 ساله ی سیندروم داونش دم در به سمتم دوید و بعد چند ثانیه براندازیم دست به صورت من و بعد به عینک خودش می کشید که وای وای وای کو؟ نیست!!

**پست بالا در جهت هرکی هرکی کردن...جو عوض کردن ..بی خیالی طی کردن..شتر به این گندگی وسط هال و پذیرایی را ندید گرفتن و اعتراف به سیاهی ماست بود. بی مزه گیش را بر من ببخشایید!

چون امتحاناتم شروع شده بلاخره کتاب "خاطرات پس از مرگ براس کوباس" تمام شد!! بلاخره وقت شد کتاب "صید قزل آلا در آمریکا" از براتیگان را برای بار دوم بخوانم و وظیفه ی خودم دیدم که به عنوان یک ایرانی علاقه مند  حتما نگاه اجمالی بر مصاحبه های اوریانا فالانچی بیاندازم و همه را مدیون فرجه ی امتحانات 200 صفحه ایم هستم که این فرصت را در اختیارم نهاد! جا دارد از این تریبون از تمام فرجه امتحاناتی که تا کنون داشتم تشکر کم که همیشه سعی در اعتلای دانش غیر دانشگاهی بنده داشتند و باعث گشتند بنده پله های فرهنگی را یکی پس از دیگری طی طریق کنم!

** ملالی نیست جز دوری شما که ایمان دارم به زودی کنار مایید..