کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم!

کولکاویس

پنجره رو باز بذار شاید پریدم!

نوشتن غم انگیز می شود وقتی چیزی غیر نوشتن قلقلکت دهد

نمی نویسیم تا یاد بگیریم که کلمه ها ارزش شان بیشتر از عشق بازی با زمان است برای رایزنی جهت حک شدن در یادها.

*امروز را به تمارض و دیدن همان لاست بی پدر مادر که دیدنش را اتلاف وقت می دانستم و این همه مقاومت کردم گذراندم..و این بی پدر مادر زیر گوشم ویز ویز می کند که فردا از امروز مریض تر خواهم بود! اگر بعد از این کسی پریزن بریک را زیر گوشم ویز بزند پدر جدش را مورد عنایت شدید الحنی قرار می دهد و در آخر هر چه می کشیم از بی ظرفیتمان برای کنترل این نفس هوسباز است...تو خود حدیث مفصل بخوان.

نظرات 4 + ارسال نظر
آیدا جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:15 ق.ظ http://www.pars.im


سلام

عجب سایتی داری شما

خیلی خوشم امد [قلب]

بهت تبریک میگم [گل]

اگه دوست داری از سایتت در آمد داشته باشی حتما یه سر به سایت زیر بزن

URL : http://www.pars.im

میتونی از بازدید هات درآمد مطمئن و خوبی داشته باشی

برای هر کلیک 80 تومن میده همه کلیک ها رو هم میشماره 2000 تومن جایزه عضویتشه امکان زیر مجموعه گیری هم داره برای هر کلیک زیر مجموعه 5 تومن به شما پورسانت میرسه اعتبار خود سایت هم عالیه و میتونی از پرداخت پورسانتت سر موقع مطمئن باشی

خواستی عضو شی حتما از لینک زیر استفاده کن

http://www.pars.im/signup.php?from=aida20&ref_code=f40fddb5d1ff53f7bb2ab3b740652181

امتحان کن ضرر نداره

من که تو وبم گذاشتم عالیه

URL : http://www.pars.im

شاد باشی دوست من [لبخند]

امیدوارم عضو بشی و درآمد خوبی هم کسب کنی [قلب]

تا بعد [بدرود]


مینا(بهار نیلی) جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:01 ب.ظ http://baharenili.persianblog.ir

این روزها منم از اینجور کارها زیاد میکنم.کارهایی که هرگز بهشون اعتقادی نداشتم.کارهایی که همیشه ازشون گریزون بودم.چاره ای اما ندارم.نیاز مبرمی به گذشت زمان دارم.
فقط حال و هوای این روزهام یک حسن بزرگ داره و اونم اینه که اشتهام کلآ از بین رفته.از تو چه پنهون حسابی خیکی شده بودم.احتمال داره با این وضع خورد و خوراک این روزهام یه باربی درست و حسابی بشم...

ضحی شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:43 ب.ظ

همه چی دُرُس می شه...
دروغ گفتم سعی می کنی خودت همه چیو دُرُس کنی (این یک تامیر(از امر می آید) است؟ این یک تهدید است؟ این یک...؟ نه... این یک جمله ی جویدنی است؟ نه...من علیلم ...من ذلیلم...)
مینا جون الان فک کنم خودت متوجه شدی چقدر حالم تو مود خجستگیه نه؟ :D
کسالت و بیهودگی بیشتر از غم آدمی را خرد می کند.

خرد....له می کنه....بیهودگی! هیچ چی بدتر از این نمی شه که حس لنگه کفش کهنه به آدم دست بده..البته دور از جونت نازنین!

درنا یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:36 ق.ظ http://www.firedtrees.blogfa.com

ما نیز سال گذشته طی یک عملیات ژانگولر مابانه لاست را در فصل ۵ رها کرده و عطلایش را به لقایش بخشیدیم...شاید هم بر عکس!
اما این روزها که تی وی را عوض کرده ایم و یکی گنده ترش را تهیه نموده ایم چیزی هی می کوبد توی مخمان که صحنه ها با این یکی بهتر می شود ها!

البته نمی خوام اغفالت کنم ولی خوب می دونی..اون اسپ های خفن..پیچوندن..صدا...البته هر جور راحتی ها!!! :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد